طبیعتگرایی علمی آموزهای مشتمل بر دو جزء هستیشناختی و روششناختی است. بر اساس جزء روششناختی، روش علمی تنها منبع برای کسب شناخت معتبر (راجع به طبیعت) است و بر اساس جزء هستیشناختی، همه آنچه وجود دارد (علی الاصول) میتواند بوسیله علم مورد پژوهش قرار گیرد. برخی از فلاسفه طبیعتگرا معتقدند که جزء هستیشناختی، یعنی طبیعتگرایی ...
بیشتر
طبیعتگرایی علمی آموزهای مشتمل بر دو جزء هستیشناختی و روششناختی است. بر اساس جزء روششناختی، روش علمی تنها منبع برای کسب شناخت معتبر (راجع به طبیعت) است و بر اساس جزء هستیشناختی، همه آنچه وجود دارد (علی الاصول) میتواند بوسیله علم مورد پژوهش قرار گیرد. برخی از فلاسفه طبیعتگرا معتقدند که جزء هستیشناختی، یعنی طبیعتگرایی هستیشناختی (یا متافیزیکی)، یک اصل فلسفیِ ضروری یا ساختاری برای علم است، به این معنا که اگر از متافیزیکِ علم زدود شود، آنچه حاصل میگردد دیگر علم نخواهد بود. در مقابل، بسیاری از منتقدین طبیعتگرایی معتقدند که طبییعتگرایی هستیشناختی، آموزهای خارج از متافیزیک علم است و تنها طبیعتگرایی روششناختی است که (نه یک اصل متافیزیکی بلکه) یک اصل نظم دهنده یا روششناختی برای علم به شمار میرود. در این تلقی، طبیعتگرایی تنها به عنوان یک پیشفرض پراگماتیک برای عمل علمی دانشمندان به کار میرود. در این مقاله نشان خواهیم داد هیچ یک از دو رویکرد فوق در خصوص نسبت طبیعتگرایی و علم صحیح نیست؛ و ما مجاز نیستیم بر اساس یک پیشفرض متافزیکی یا پراگماتیک، راه ورود هویات و علل فراطبیعی را به قلمرو علم سد نماییم، و متافزیکی از عالم طبیعت را برای علم پیشفرض بگیریم که از آغاز خالی از چنین هویات و عللی است
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای ...
بیشتر
دیدگاه فلسفی هیوم در باب علیت را میتوان با چهار نگرشِ متمایز از هم تحلیل و بررسی کرد: طبیعتگرایانه، شناختشناسانه، معناشناختی، و هستیشناختی. نگرش طبیعتگرایانه به بررسی مبدأ یا منبع چیزهایی که ذهن را اشغال کردهاند و فرایندهای مربوط به آن میپردازد. این نگرش با این پرسشها متمایز میشود: فرایند ذهنیای که با آن معلولها را از علتها استنباط میکنیم چیست؟ منشأ تصور رابطة ضروری چیست؟ نگرش شناختشناسانه به پرسش از چیزهایی که با قاطعیت میتوانند شناخته شوند و اینکه ادعاهای علّی و ادعاها در خصوص آینده چگونه توجیه میشوند میپردازد. نگرش معناشناختی به این مسئله میپردازد که وقتی میگوییم یک چیز علت چیز دیگر است چه منظوری داریم؟ طبیعت و سرشت علیت نیز در نگرش هستیشناختی مورد توجه قرار میگیرد، یعنی چیستی علیت در جهان، مستقل از باورهای ما. دغدغة اصلی هیوم در درجة نخست، طبیعتگرایانه و سپس شناختشناسانه است؛ درحالی که اختلاف نظر مفسران در خصوص نظریة علّی هیوم عمدتاً به حوزههای معناشناختی علت، و هستیشناسی علیت مربوط میشود. بر این اساس هیوم در پی آن است که با شناخت ساختار و عملکرد ذهن انسان و ارائة تحلیلی مبتنیبر طبیعت آدمی، علیت را توجیه کند. عناصری که او از آنها بهره میگیرد عبارتاند از: تداعی، عادت، و باور که همگی از خصایص ذهن آدمی و وابسته به طبیعت بشریاند. هدف این مقاله معرفی و نقد رویکرد طبیعتگرایانه به مسئلة علیت است.